مثلا فورد کوپولا که با فیلم «مگالوپولیس» در کن بود سیاستهای دولتمردان آمریکایی را زیرسؤال برد و ابراز کرد: «سیاستهای آمریکا ما رابه جایی رسانده که ممکن است جمهوری خود راازدست بدهیم». این کارگردان مشهور جهانی علنا صحبت از فروپاشی آمریکا به میان آورد. اولیور استون هم به سیاق قبل، حملههای تندی را علیه ترامپ و بایدن مطرح کرد. بیتردید تیری فرمو، مدیر جشنواره اوضاع امسال کن را مناسب نمیدید؛ حتی در بخش حضور زنان با وضعیت افتضاحی روبهرو خواهد بود، برای همین قبل از جشنواره در پاسخ به اینکه آیا با جشنوارهای سیاسی روبهرو خواهیم بود، گفت: «وقتی فیلمها سیاسی است، جشنوارهها سیاسی میشود» و در همین راستا دستور ممانعت عدم حمایت فیلمسازان از مردم فلسطین در فضای جشنواره و روی صحنه هنگام دریافت جایزه را صادر کرد. به اصطلاح میخواست سیاست بیرون از فیلمها را منع کند اما درواقع به پیروی از دیپلماسی کشورهای اروپایی که علیرغم حمایت مردم از غزه و محکومیت کشتار و نسلکشی توسط اشغالگران صهیونیست، رسما قاتلان کودکان غزه را محکوم نکرده و نمیکنند، همهچیز را طراحی کرده بود اما برخی از هنرمندان حاضر در کن به انحای مختلف حمایت خود را از مردم غزه نشان دادند ازجمله کیت بلانشت، پاسکال کان و...که با نمادهایی طرفیت خودرااعلام داشتند، خصوصا برخی از حاضران که در «فتوکال» دهان خود راگرفته بودند وبه این وسیله اعتراض خود را نسبت به دستورسکوت ازسوی مدیریت جشنواره، بروز دادند. اما محدودیتهای اعلامشده برای محمد رسولاف، فیلمساز گریخته از ایران، وجود نداشت و او هنگام دریافت جایزه فرعی و تشویقی داوران، هرچه خواست علیه ایران ابراز کرد.رسولاف با توجه به پروژه طراحیشدهاش انتظار بیشتری داشت اما کمشانسی آورد و پروژه «یلماز گونی» طور او و شرکایش به شکست انجامید تا همچنان مرحوم کیارستمی تنها ایرانی برنده نخل طلای کن باقی بماند. یلماز گونی که در اوایل دهه۸۰ میلادی با فیلم «راه» برنده نخل طلا شد، سناریوی فیلم را در زندان ترکیه نوشته بود و پس از اینکه دکوپاژهایش توسط دستیارش اجرا شد، اواززندان گریخت ودر سوئیس فیلم را تدوین و به فستیوال رساند. در آن دوره که گابریل گارسیا مارکز، عضو هیات داوران بود، بعدا افشا کرد که نخل طلا با فشارهای مدیریت جشنواره به فیلم راه داده شد. در واقع فیلم راه قابلیت سینمایی نداشت اما چون درچارچوب سیاستهای اروپا بود، مدیر جشنواره داوران را مجاب کرد که برای کن چیزهای مهمتری از مولفههای سینمایی وجود دارد. از همینرو طراحان پروژه رسولاف، با توجه به فرار او از ایران و حضور در میزانسنهای ضدایرانی، دریافت نخل طلا رادردستان خود میدیدند،اما غافل ازاین بودندکه«فرمو» پروژه بزرگتر وحیاتیتری مانند کنترل فیلمسازان حامی مردم زیربمباران اسرائیل درغزه دارد ولذا باید تمام انرژی خود و سازمان جشنواره راصرف این قضیه کندتابخواهد به پروژه فرعی رسولاف بپردازد،با این حال جای یک تشویق را برای او باز گذاشتند و جایزه فرمالیته ویژه داوران را به او دادند تا فرصتی ضدایرانی را روی صحنه این دوره سوت وکور«کن» فراهم کنند.خلاصه اینکه رسولاف سالهابا تمام گیروگورها در ایران فیلم ساخت وجوایز جشنوارههای خارجی راهم گرفت،آثاری که اساسا بهدرد هیچکس نمیخورد،حالا بهزعم خودش درایران فرهنگی است.تجربه نشان میدهدکه اودرسینمای پویا محلی پیدا نخواهدکردمگر اینکه مانند علی عباسی و فیلم امسالش درکن،نمونههایی بسازد که دستاوردی جز تمسخر منتقدان و تماشاگران در پی نخواهد داشت.